سرویس سیاست مشرق- محسن رضایی در خاطرات شفاهی خود به توضیح اسناد کشف شده از لانه جاسوسی میپردازد و در قالب سؤال و جواب میگوید:
دکتر رضایی: گزارش دوم را من چند ماه بعد به امام دادم. زمانی که بچهها در میان اسناد سفارت سندی از بنیصدر پیدا کرده بودند، من آن را خدمت امام ارائه کردم.
سؤال: در مورد این سند توضیح میفرمایید؟
دکتر رضایی: سند بیانگر این بود که آقای بنیصدر با یکی از کارمندان لانهی جاسوسی جلسه داشته و بعد توافق میشود برای آنکه جو سیاسی علیه بنیصدر درست نشود؛ وی تحت پوشش یک شرکت پژوهشی و خدماتی با آنها همکاری کند. سفارت(آمریکا) آن را با کد ۵-L یا ۷-L مشخص کرده بود و وقتی با این کد چیزی مینوشتند، منظورشان بنیٌصدر بود. البته این کد به معنای کد جاسوسی نبود، بلکه کد پنهان کردن فرد در گزارشها بود که اگر این گزارشها به دست کسان دیگری افتاد، متوجه نشوند این فرد بنیصدر است. ولی بالاخره یک نوع همکاری بود و آقای بنیصدر پذیرفته بود با آنها همکاری کند. هنگامی که من این نکته را به امام عرض کردم، امام احساس کردند که در چهرهی من اضطرابی هست که آن جمله مهم را-در اینجا یا در جلسهی شورای فرماندهی- فرمودند که: «مردم او را انتخاب کردند، مردم هم او را بر میدارند.»
سؤال: این قضیه مربوط به چه تاریخی است؟ یادتان هست؟
دکتر رضایی: فکر میکنم در دی یا بهمن سال ۵۹ بود.
سؤال: ۱۴ اسفند اوج قضیهای است که آقای بنیصدر به جدایی از نظام میل میکند.
دکتر رضایی: بله، یک ماه دو ماه بعد که ما با شورای عالی سپاه خدمت امام رفتیم و گله کردیم که آقای بنیصدر این کارها را میکند، یکی از دوستان هم گریه کرد. حضرت امام متأثر شد و با ما درد دل کردند و فرمودند: شما فکر میکنید من از همه مصوبات شورای انقلاب راضی هستم. خیلی از اینها را قبول ندارم، ولی دندان روی جگر گذاشته و تحمل میکنم و از شما هم میخواهم که دندان روی جگر بگذارید و تحمل کنید. فکر میکنم این قضیه مربوط به دی یا اسفند(سال) ۱۳۵۹ بود. [۱]